آشیانه

پنج فیلم به اکران پیوست

پنج فیلم به اکران پیوست
نو شدن اکران سینماها با پنج فیلم جدید از نکات مهم اکران سینماهای تهران در هفته سوم مهرماه 86 هستند.

به گزارش خبرنگار مهر، فیلم سینمایی "کلاغ پر" که پیش از این "بازی کلاغ پر" نام داشت اولین فیلم بلند سینمایی شهرام شاه حسینی است. فیلم بر مبنای فیلمنامه حسن انصاریان در موسسه سینمایی پویا فیلم ساخته شده و محمدرضا گلزار، مهناز افشار، حسام نواب صفوی، بهنوش طباطبایی، سحر ریحانی، مریم سعادت، شیوا خنیاگر، رحمان مقدم و اکبر عبدی در آن بازی می‌کنند.

"کلاغ پر" داستان فردی به نام رضا است که در تعقیب عشق از دست رفته راهی شمال می شود. از دیگر عوامل می توان به فرج حیدری مدیر فیلمبرداری، مستانه مهاجر تدوینگر، عبداله اسکندری طراح چهره‌پردازی، آتوسا قلمفرسایی طراح صحنه و لباس، عباس شوقی جلوه‌های ویژه، بابک اخوان صدابردار، احمد احمدی عکاس، محمد آهنگرانی برنامه‌ریز، رضا نوروزی مدیر تولید و عبدالله علیخانی و حسین فرحبخش تهیه‌کنندگان اشاره کرد.

گلزار و افشار در "کلاغ پر"

این فیلم از چهارشنبه 18 مهرماه در سینماهای ایران1، عصر جدید1، پارس2، قیام، میلاد، ماندانا، اریکه1، جوان1، بهمن1، المپیا، آسیا، شاهد، جی2، گلریز1، پایتخت1، تهران1 و پیوند اکران شده است.

فیلم ملودرام "پسران آجری" به کارگردانی مجید قاری زاده روایتگر زندگی سه جوان است که در پرورشگاه بزرگ شده اند. همین مسئله باعث می شود آنها برای ازدواج با مشکلاتی رو به رو شوند. پوریا پورسرخ، ابوالفضل پورعرب، بهنوش طباطبایی و فرزاد فرزین بازیگران اصلی این فیلم هستند و موسسه فیلمیران مسئولیت پخش آن را بر عهده دارد.

این فیلم از چهارشنبه 18 مهرماه در سینماهای شهر قشنگ، آستارا، مرکزی1، جی3، پیام انقلاب، دهکده المپیک، فسطین1، ملت، شقایق، اروپا، کانون، پردیس تماشا2، اریکه2، کانون قدس، کارون2، گلریز2 و ایران2 اکران شده است.

فیلم سینمایی "دست های خالی" ششمین فیلم بلند ابوالقاسم طالبی است که در حوزه سینمای دفاع مقدس تولید شده است. در فیلم قصه رزمنده ای روایت می شود که دخترش قربانی یک انتقام شده و به عنوان قاتل به زندان می افتد، پدر سعی دارد به گونه ای متفاوت رضایت صاحب دم را بگیرد.

خسرو شکیبایی، فاطمه گودرزی، مریلا زارعی، مسعود رایگان و زهرا داودنژاد بازیگران فیلم هستند که در تیتراژ آن از یکی از نوحه‌های معروف زنده‌یاد سیدذاکر طباطبایی بهره گرفته شده است. این فیلم از چهارشنبه 18 مهرماه در سینماهای آفریقا، سروش، فرهنگ1، ناهید، تهران2، سپیده2، مرکزی2، پردیس تماشا3، فردوسی، جمهوری2 و فلسطین2 به نمایش درآمده است.

فیلم سینمایی "در شهر خبری نیست، هست" نخستین ساخته بلند رضا خطیبی به تهیه کنندگی مصطفی شایسته است. فیلم روایتگر قصه کله پزی است که همراه با دوستش که یک راننده تاکسی است که ناخواسته درگیر ماجرایی عجیب می شوند و این موضوع چهره واقعی آنها را نشان می دهد. افسانه بایگان، محمدرضا شریفی نیا، فرهاد آئیش، سعید پیردوست، مرتضی ضرابی و حسین عابدینی بازیگران اصلی این فیلم هستند.

این فیلم از چهارشنبه 18 مهرماه در سینماهای قدس، پیروزی، پردیس تماشا1، کارون1، ایران3، عصرجدید2، مرکزی3، پارس1، جی1، اریکه3، پایتخت2، صحرا، بهمن2 و جمهوری1 به نمایش درآمده است.

فیلم سینمایی "خدا نزدیک است" نخستین ساخته سینمایی وزیریان است که در ژانر معناگرا تولید شده است. فیلم قصه پسری به نام رضاست که در نگاه اهالی شهر شیرین عقل اما در باطن عاقل است. در نزدیکی محل زندگی رضا روستایی کوچک هست که اهالی برای رفتن به آنجا مجبورند با موتورهای مسافرکش و از راه جنگلی عبور کنند. لیلا معلم جدید روستا از راه می رسد و ...

بابک حمیدیان، الناز شاکردوست، مینا جعفرزاده و سعید نیکپور بازیگران اصلی "خدا نزدیک است" هستند. این فیلم از تولیدات حوزه هنری و جواد نوروزبیگی تهیه کننده آن است. "خدا نزدیک است" از چهارشنبه 18 مهرماه در سینماهای فرهنگ2، سپیده1، شهرتماشا2، فلسطین3، استقلال، اریکه4 و شیدا به اکران درآمده است.

فیلم سینمایی "کلاهی برای باران" سومین ساخته بلند سینمایی مسعود نوابی است. این فیلم داستان زندگی جوانی به نام ابی است که به طور اتفاقی در جریان خودکشی دختر جوانی به نام باران قرار می گیرد. تلاش برای نجات دختر اتفاقاتی را به همراه دارد. رضا عطاران، فتحعلی اویسی، جواد رضویان، حدیث فولادوند، فلور نظری، ساناز کیهان و مهران غفوریان بازیگران فیلم هستند.

دیگر عوامل "کلاهی برای باران" عبارتند از مجتبی رحیمی مدیر فیلمبرداری، بابک اخوان صدابردار، شیرین شازده احمدی طراح صحنه و لباس، مسعود افشار طراح چهره پردازی و اکبر اصفهانی عکاس. این فیلم از چهارشنبه 24 مرداد در سینماهای سعدی، شهرتماشا1، عصرجدید3، آسمان آبی و بلوار به اکران درآمده است.

"فستیوال فیلم های ایرانی" در سینماهای سارا، آرش، نادر و رودکی در حال نمایش است. فیلم های "تله" و "پارک وی" هم در سینماهای فرخ و شیرین به اکران ادامه می دهند.


"شیطان تلویزیون" دست "ابلیس" را از پشت بسته است

"شیطان تلویزیون" دست "ابلیس" را از پشت بسته است
 در "اغماء" شاهد شیطانی دیگر هستیم که به اصطلاح دست شیطان اصلی را از پشت می‌بندد، اما باید توجه داشت که القاء تلقی جسمانی و انسانی برای شیطان می‌تواند منشاء آسیب‌های فرهنگی دینی در جامعه شود.

جوانان نسل قدیم به یاد دارند که در روزگاری نه چندان دور ماه رمضان طعم و رنگی خاص در رسانه ملی داشت. در دهه شصت در ماه رمضان حتی پخش فیلم ها و سریال های خارجی (به خاطر وجود بازیگران زن خارجی) از تلویزیون متوقف و پخش محدود موسیقی محدودتر می شد. تلویزیون سعی می کرد در ماه رمضان کمتر مزاحم عبادت و طاعات مردم شود، گویی انگار تلویزیون هم روزه دار بود.

اما از آغاز دهه هفتاد و با فراگیر شدن رسانه تلویزیون در کشور که با تولد زنجیره ای شبکه های تلویزیونی همراه شد رویکرد صدا و سیما "جلب حداکثری مخاطب" شد و تلویزیون با همه شبکه هایش با همه قوا به میدان آمد تا مردم اسیر ویدئو و ماهواره نشوند.

شیطان در قالب فرزاد در مجموعه تلویزیونی "اغماء"

نکته قابل توجه این بود که عطش حضور و جلب مخاطب حتی ماه مبارک رمضان را ـ با همه خاص بودنش ـ دربر گرفت و از میانه های دهه هفتاد بود که سریال های به اصطلاح "مناسبتی" برای ماه رمضان هم روی آنتن رفت و حتی به مرور، سیاست "میخکوب کردن سر سفره افطار" با پخش مسلسل وار سریال های مناسبتی از شبکه های مختلف چنان با جدیت در دستور کار قرار گرفت که در سال های اخیر حتی اعتراض برخی متدینین را هم برانگیخت و آنها سریال های تلویزیون را دلیل کم رونقی مساجد توصیف کردند.

با نگاهی گذرا به سریال‌های مذهبی که سال‌های اخیر از سیما پخش شده می‌توان نتیجه گرفت سریال‌های مذهبی تلویزیون ابتدا رویکردی مستقیم داشت: اقتباس از کتاب‌های شهید مطهری، داستان‌هایی در نکوهش ثروت‌اندوزی و لزوم توجه به فقرا با چاشنی همیشگی و ایرانی‌پسند خواستگاری و ازدواج خوراک مناسبتی‌سازان و نویسندگان سریال‌ها بود

با نگاهی گذرا به سریال های مذهبی که طی سال های اخیر از سیما پخش شده، می توان این نتیجه را گرفت که سریال های مذهبی تلویزیون در ابتدا رویکردی مستقیم داشت: اقتباس از کتاب های شهید مطهری، داستان هایی در نکوهش ثروت اندوزی و لزوم توجه به فقرا با چاشنی همیشگی و ایرانی‌پسند (!) "خواستگاری و ازدواج" خوراک مناسبتی‌سازان و نویسندگان این سریال ها بود.

اما از دو سال قبل به نظر می رسد مدیران صدا و سیما تصمیم گرفته اند با احتیاط از رویکرد مستقیم و روش های ساده برای ساخت سریال های مذهبی عبور و از روش ها و شیوه های غیرمستقیم تر، عمیق تر و پیچیده تر برای انتقال پیام های مذهبی استفاده کنند، ساخت سریال "او یک فرشته بود" آغازی بر این روند بود.

برای نخستین بار در این سریال، شیطان به مظهر بدی و پلیدی حضوری فیزیکی و مستقیم در سکانس های تلویزیونی داشت و پرسوناژها را مستقیما وسوسه می کرد! سریال "آخرین گناه" هم ادامه همین رویکرد بود، اما در رمضان 86 سریال "اغماء" یک نقطه عطف در این رویکرد بود، مهمترین محور جذابیت سریال "اغماء" باز هم حضور "شیطان" در متن سریال بود، اما تفاوتی که شیطان امسال با شیطان "او یک فرشته بود" دارد این بود که شیطان "اغماء" (الیاس) به مراتب ماهرتر و ریاکارتر و جذابتر است!

***

سه گانه "خدا، انسان، شیطان" را می توان اسطوره ای ترین و فطری ترین و حتی قدیمی ترین سه گانه بشریت، فارغ و فراتر از نژاد و مذهب و فرهنگ و ... دانست، مفاهیمی چون "نیکی و بدی، وسوسه، گناه، عذاب، ریاضت و ..." به قدری در ذات و وجود انسان آمیخته شده است که همواره به اشکال مختلف در همه فرهنگ ها و تمدن های بشری جاری بوده است.

این سه گانه اسرارآمیز خیلی زود راه خود را از "فلسفه" به "هنر" باز کرد، در عصر مدرنیته و ماشین، با وجود همه جذابیت‌های تمدن جدید، این سه گانه اساطیری همچنان پیشتاز ذهن و خیال و تصویر انسان است، به طوری که حتی سینما و تلویزیون هم ، به عنوان "دو هنر نوین قرن جدید"، کاملا تحت تاثیر آن قرار گرفته اند.

اما تصویر و تصوری که از "شیطان" در قرآن کریم به عنوان معتبرترین منبع دینی اسلامی ارائه می شود، دو بخش یا دوره دارد، بخش اول شامل "دیالوگ های خدا و شیطان در مورد سجده بر انسان و نافرمانی و رانده شدن شیطان از درگاه الهی و سپس فریفتن آدم و حوا در بهشت توسط شیطان و رانده شدن آدم از بهشت" است.

در این دوره شیطان تجسمی ملموس و عینی دارد، مستقیم و بیواسطه حضور دارد و با خدا و انسان گفتگو می کند، اما بعد از هبوط آدم و حوا به زمین و "مهلتی" که به شیطان داده می شود، تجسم و نقش آفرینی شیطان کاملا تغییر می یابد. به عبارت دیگر، شیطان زمینی حکایت دیگری از جنس دیگری دارد.

قرآن کریم، شیطان را دشمنی آشکار برای آدمیان توصیف می کند که دارای "ابزارهایی" است (از جمله قمار و شراب) و با آن آدمیان را وسوسه می کند و در اموال و فرزندان آدم شریک می شود.

اما در سریال هایی چون "اغماء" شاهد شیطانی دیگر هستیم که به اصطلاح دست شیطان اصلی را از پشت می بندد! هر چند به دلیل تازگی و جذابیت سوژه، مخاطبان بیشتری جذب "اغماء" می شوند، ولی باید توجه داشت که القا تلقی جسمانی و انسانی برای شیطان (از رسانه رسمی کشور) می تواند منشاء آسیب های فرهنگی دینی در جامعه شود، به این معنی که مخاطبان "اغماء"دیده در کوچه و خیابان دنبال الیاس بگردند و برای شیطان، اختیار و قدرت عجیب تصور کنند.

در صورتی که توجه به خودسازی و تزکیه نفس یکی از اصولی ترین آموزه های دینی است که در این نوع نگاه به شیطان به محاق می رود و فراموش می شود، ضمن اینکه با توجه به آیاتی از قرآن که به الهام فجور و تقوی به "نفس" انسان اشاره دارد، نباید مبداء و منشاء همه گناهان را "شیطان" دانست.

***

اینکه تلویزیون به عنوان فراگیرترین و رسمی ترین رسانه کشور در پربیننده ترین برنامه های خود سریال هایی با مضمون "شیطان و ماوراء" را به مخاطبان خود عرضه می کند، فارغ از همه نکات منفی می تواند این خاصیت را داشته باشد که شروعی برای تغییر ذائقه مخاطب ایرانی و ارتقاء سلیقه مخاطب عام باشد.

واقعیت این است که سینما و تلویزیون ایران با وجود ظرفیت ها و فرصت های بسیار برای تجربه ژانرهای جدید چون "ژانر ماوراء، فلسفی و فیلم های روانشناختانه" هنوز به نوعی اسیر ستاره ها و میراث فیلمفارسی و داستان های نخ نمای عشقی و نوع سخیفی از عاطفه ورزی قرار دارد، تحریک و قلقک ذائقه عام فارسی توسط تلویزیون و با سوژه ای پیچیده و جذاب چون "شیطان" می تواند شروعی برای سینمای ماوراء در ایران باشد.


"شیطان تلویزیون" دست "ابلیس" را از پشت بسته است

"شیطان تلویزیون" دست "ابلیس" را از پشت بسته است
خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و هنر: در "اغماء" شاهد شیطانی دیگر هستیم که به اصطلاح دست شیطان اصلی را از پشت می‌بندد، اما باید توجه داشت که القاء تلقی جسمانی و انسانی برای شیطان می‌تواند منشاء آسیب‌های فرهنگی دینی در جامعه شود.

جوانان نسل قدیم به یاد دارند که در روزگاری نه چندان دور ماه رمضان طعم و رنگی خاص در رسانه ملی داشت. در دهه شصت در ماه رمضان حتی پخش فیلم ها و سریال های خارجی (به خاطر وجود بازیگران زن خارجی) از تلویزیون متوقف و پخش محدود موسیقی محدودتر می شد. تلویزیون سعی می کرد در ماه رمضان کمتر مزاحم عبادت و طاعات مردم شود، گویی انگار تلویزیون هم روزه دار بود.

اما از آغاز دهه هفتاد و با فراگیر شدن رسانه تلویزیون در کشور که با تولد زنجیره ای شبکه های تلویزیونی همراه شد رویکرد صدا و سیما "جلب حداکثری مخاطب" شد و تلویزیون با همه شبکه هایش با همه قوا به میدان آمد تا مردم اسیر ویدئو و ماهواره نشوند.

شیطان در قالب فرزاد در مجموعه تلویزیونی "اغماء"

نکته قابل توجه این بود که عطش حضور و جلب مخاطب حتی ماه مبارک رمضان را ـ با همه خاص بودنش ـ دربر گرفت و از میانه های دهه هفتاد بود که سریال های به اصطلاح "مناسبتی" برای ماه رمضان هم روی آنتن رفت و حتی به مرور، سیاست "میخکوب کردن سر سفره افطار" با پخش مسلسل وار سریال های مناسبتی از شبکه های مختلف چنان با جدیت در دستور کار قرار گرفت که در سال های اخیر حتی اعتراض برخی متدینین را هم برانگیخت و آنها سریال های تلویزیون را دلیل کم رونقی مساجد توصیف کردند.

با نگاهی گذرا به سریال‌های مذهبی که سال‌های اخیر از سیما پخش شده می‌توان نتیجه گرفت سریال‌های مذهبی تلویزیون ابتدا رویکردی مستقیم داشت: اقتباس از کتاب‌های شهید مطهری، داستان‌هایی در نکوهش ثروت‌اندوزی و لزوم توجه به فقرا با چاشنی همیشگی و ایرانی‌پسند خواستگاری و ازدواج خوراک مناسبتی‌سازان و نویسندگان سریال‌ها بود

با نگاهی گذرا به سریال های مذهبی که طی سال های اخیر از سیما پخش شده، می توان این نتیجه را گرفت که سریال های مذهبی تلویزیون در ابتدا رویکردی مستقیم داشت: اقتباس از کتاب های شهید مطهری، داستان هایی در نکوهش ثروت اندوزی و لزوم توجه به فقرا با چاشنی همیشگی و ایرانی‌پسند (!) "خواستگاری و ازدواج" خوراک مناسبتی‌سازان و نویسندگان این سریال ها بود.

اما از دو سال قبل به نظر می رسد مدیران صدا و سیما تصمیم گرفته اند با احتیاط از رویکرد مستقیم و روش های ساده برای ساخت سریال های مذهبی عبور و از روش ها و شیوه های غیرمستقیم تر، عمیق تر و پیچیده تر برای انتقال پیام های مذهبی استفاده کنند، ساخت سریال "او یک فرشته بود" آغازی بر این روند بود.

برای نخستین بار در این سریال، شیطان به مظهر بدی و پلیدی حضوری فیزیکی و مستقیم در سکانس های تلویزیونی داشت و پرسوناژها را مستقیما وسوسه می کرد! سریال "آخرین گناه" هم ادامه همین رویکرد بود، اما در رمضان 86 سریال "اغماء" یک نقطه عطف در این رویکرد بود، مهمترین محور جذابیت سریال "اغماء" باز هم حضور "شیطان" در متن سریال بود، اما تفاوتی که شیطان امسال با شیطان "او یک فرشته بود" دارد این بود که شیطان "اغماء" (الیاس) به مراتب ماهرتر و ریاکارتر و جذابتر است!

***

سه گانه "خدا، انسان، شیطان" را می توان اسطوره ای ترین و فطری ترین و حتی قدیمی ترین سه گانه بشریت، فارغ و فراتر از نژاد و مذهب و فرهنگ و ... دانست، مفاهیمی چون "نیکی و بدی، وسوسه، گناه، عذاب، ریاضت و ..." به قدری در ذات و وجود انسان آمیخته شده است که همواره به اشکال مختلف در همه فرهنگ ها و تمدن های بشری جاری بوده است.

این سه گانه اسرارآمیز خیلی زود راه خود را از "فلسفه" به "هنر" باز کرد، در عصر مدرنیته و ماشین، با وجود همه جذابیت‌های تمدن جدید، این سه گانه اساطیری همچنان پیشتاز ذهن و خیال و تصویر انسان است، به طوری که حتی سینما و تلویزیون هم ، به عنوان "دو هنر نوین قرن جدید"، کاملا تحت تاثیر آن قرار گرفته اند.

اما تصویر و تصوری که از "شیطان" در قرآن کریم به عنوان معتبرترین منبع دینی اسلامی ارائه می شود، دو بخش یا دوره دارد، بخش اول شامل "دیالوگ های خدا و شیطان در مورد سجده بر انسان و نافرمانی و رانده شدن شیطان از درگاه الهی و سپس فریفتن آدم و حوا در بهشت توسط شیطان و رانده شدن آدم از بهشت" است.

در این دوره شیطان تجسمی ملموس و عینی دارد، مستقیم و بیواسطه حضور دارد و با خدا و انسان گفتگو می کند، اما بعد از هبوط آدم و حوا به زمین و "مهلتی" که به شیطان داده می شود، تجسم و نقش آفرینی شیطان کاملا تغییر می یابد. به عبارت دیگر، شیطان زمینی حکایت دیگری از جنس دیگری دارد.

قرآن کریم، شیطان را دشمنی آشکار برای آدمیان توصیف می کند که دارای "ابزارهایی" است (از جمله قمار و شراب) و با آن آدمیان را وسوسه می کند و در اموال و فرزندان آدم شریک می شود.

اما در سریال هایی چون "اغماء" شاهد شیطانی دیگر هستیم که به اصطلاح دست شیطان اصلی را از پشت می بندد! هر چند به دلیل تازگی و جذابیت سوژه، مخاطبان بیشتری جذب "اغماء" می شوند، ولی باید توجه داشت که القا تلقی جسمانی و انسانی برای شیطان (از رسانه رسمی کشور) می تواند منشاء آسیب های فرهنگی دینی در جامعه شود، به این معنی که مخاطبان "اغماء"دیده در کوچه و خیابان دنبال الیاس بگردند و برای شیطان، اختیار و قدرت عجیب تصور کنند.

در صورتی که توجه به خودسازی و تزکیه نفس یکی از اصولی ترین آموزه های دینی است که در این نوع نگاه به شیطان به محاق می رود و فراموش می شود، ضمن اینکه با توجه به آیاتی از قرآن که به الهام فجور و تقوی به "نفس" انسان اشاره دارد، نباید مبداء و منشاء همه گناهان را "شیطان" دانست.

***

اینکه تلویزیون به عنوان فراگیرترین و رسمی ترین رسانه کشور در پربیننده ترین برنامه های خود سریال هایی با مضمون "شیطان و ماوراء" را به مخاطبان خود عرضه می کند، فارغ از همه نکات منفی می تواند این خاصیت را داشته باشد که شروعی برای تغییر ذائقه مخاطب ایرانی و ارتقاء سلیقه مخاطب عام باشد.

واقعیت این است که سینما و تلویزیون ایران با وجود ظرفیت ها و فرصت های بسیار برای تجربه ژانرهای جدید چون "ژانر ماوراء، فلسفی و فیلم های روانشناختانه" هنوز به نوعی اسیر ستاره ها و میراث فیلمفارسی و داستان های نخ نمای عشقی و نوع سخیفی از عاطفه ورزی قرار دارد، تحریک و قلقک ذائقه عام فارسی توسط تلویزیون و با سوژه ای پیچیده و جذاب چون "شیطان" می تواند شروعی برای سینمای ماوراء در ایران باشد.


امان از دست این دامادهای کلاش تلویزیونی ...

امان از دست این دامادهای کلاش تلویزیونی ...
خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و هنر: تصویری که غالب مجموعه‌های تلویزیونی از داماد به عنوان عامل اتصال یک خانواده به خانواده دیگر ارائه می‌دهند، به هیچ عنوان متناسب با نگرش فرهنگ اسلامی و ایرانی به این شخصیت نیست.

در دنیای امروز اهمیت رسانه بر هیچ کس پوشیده نیست. رسانه ها از طریق تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم نقشی مهم در شکل گیری الگوی رفتاری و اخلاقی فرد دارند و فراتر از این فعل و انفعال گاه رسانه با تأثیر فراگیر خود می تواند فرهنگ ساز باشد.

هر عنصری در جامعه که از قدرت فعل و انفعال فراوانی برخوردار باشد به تناسب ظرفیت تأثیرگذاری خود مسئولیت اجتماعی دارد. یعنی گاه الگوهای نادرست نقشی مخرب در فرهنگ هر جامعه ایفا می کند، تاثیری به مراتب مخرب تر از عوامل بیرونی .
شاید صدا و سیما با توجه به کانال عظیم ارتباطی خود در بین رسانه ها از ظرفیت و قابلیت بیشتری برای تأثیر بر مخاطب برخوردار است، چون استفاده این رسانه به نوعی در رفتار فردی جا افتاده و شاید بتوان حتی تماشای تلویزیون را پدیده ای جا افتاده در ژنتیک افراد دانست.

آنچه مسلم است بخش مهمی از زمان زندگی هر فرد در جلوی گیرنده تلویزیون می گذرد و بسته به علاقه خود از برنامه های مورد نیاز استفاده می کند. پدیده فراگیری این رسانه باعث می شود تا عمده مخاطبان تلویزیون را عام بدانیم. یعنی مخاطب تلویزیون افکار عمومی است رسانه ای که بیواسطه در خانه هر ایرانی یافت می شود. این عام بودن مخاطب و امکان تأثیر سریع رسانه بر وی، بر مسئولیت صدا و سیما می افزاید.

حامد داماد مجموعه "چارخونه"

با توجه به این مقدمه بخش اعظمی از فعالیت رسانه صدا و سیما صرف تولید مجموعه های تلویزیونی برای افراد می شود. مجموعه های تلویزیونی که در وهله اول با هدف سرگرمی و در مرحله بعد با هدف جهت دهی مناسب به الگوی رفتاری و اخلاقی فرد (به گفته هگل روح عینی) و در درجه ای دیگر شناخت ناهنجاری های اجتماعی ساخته می شود.

اما گاه پیش آمده که الگوهای رفتاری ارائه شده از این رسانه متناسب با نیاز فرد و شرایط جامعه نیست و گاهی نیز جریانی ناآگاهانه و در برخی مواقع آگاهانه باعث شکل گیری برخی از ناهنجاری های رفتاری در جامعه می شود. برای مثال تجربه نشان داده در پاره ای مواقع تکیه کلام های برخی مجموعه های طنز در میان مخاطبان عام رایج شده و به سطح جامعه می رسد که این مسئله برای فرهنگ و حتی زبان و ادبیات غنی فارسی مضر است و در این خصوص پیشتر صحبت شده است.

نکته دیگر به گرایش مجموعه های تلویزیونی به نمایش ابعاد مختلف زندگی فردی ایرانی و نفوذ در بطن خانواده ها مربوط می شود. یعنی نمایش یک خانواده ایرانی و دغدغه های فکری فردی و گروهی افراد و ارتباط این دغدغه ها با جامعه. خانواده فیلمیک را می توان نمونه ای از کل جامعه تصویر کرد.

این نمونه می تواند از طبقات مختلف اجتماعی باشد. تأکید بر ویژگی های هر عضو در درازمدت با شکل گیری مولفه های مشابه می تواند به شکل گیری نوعی تفکر اجتماعی درباره آن عضو منجر شود. مثلاً تفکر اجتماعی درباره پدر ایرانی. این مسئله به این معنی نیست که تمام پدرهای مجموعه های تلویزیونی باید شبیه به هم باشند اما شکل گیری یک شخصیت مورد نظر افکار عمومی به عنوان نماد پدر به مرور زمان از طریق رسیدن به عناصری مشابه در بسیاری از شخصیت های ارائه شده محقق می شود.

این مسئله باعث شکل گیری نمونه های تیپیک و یا به عبارتی دیگر شمایل مثبت و منفی از اعضا خانواده در سطح جامعه می شود که یکی از این شمایل های منفی، به نمایش عنصر داماد در خانواده ها برمی گردد. در مجموعه های تلویزیونی سال های اخیر شاهد وفور نمایش دامادهای منفی، کلاش، کلاهبردار و گاه بی‌عرضه هستیم که این روند را در مجموعه های تلویزیونی پخش شده در ماه مبارک رمضان نیز می بینم.

در مجموعه هایی چون "یک وجب خاک" و " شکرانه" شاهد این رویکرد هستیم. در واقع کاراکتر داماد در مجموعه های تلویزیونی اشاره شده و دیگر مجموعه های مشابه به تیپ های منفی فیلمفارسی های قبل از انقلاب شبیه شده است. در "یک وجب خاک" رامتین خداپناهی نقش داماد کلاهبرداری را ایفا می کند که کاملا شبیه نقش دامادی است که وی در یک سریال پخش شده در سال های اخیر تلویزیون در ماه رمضان یعنی مجموعه "برای آخرین بار" ایفا کرد یا نقشی که حسن جوهرچی در مجموعه "شکرانه" بازی می کند نمونه دیگری از این جریان است.

برای تأکید بر این فرهنگ سازی (با نگاه بدبینانه) مخرب از جانب رسانه ملی، ذکر دیالوگی از مجموعه "یک وجب خاک" شاهدی بر مدعاست. در  بخشی از این مجموعه خریدار زمین خدا را شکر می کند که دو پسر دارد و در آینده دامادی برای به آتش کشیدن زندگی اش نخواهد داشت. گویا همه دامادها در آینده ای دور و نزدیک کلاهبردار از آب درمی آیند که این برداشت از ادعای شخصیت به ذهن می رسد!

داماد مجموعه طنز "چارخونه" هم از نمونه های این رویکرد منفی به داماد است. حامد داماد سرخانه تن پرور و بیکاری است که علاوه بر همه رندی که در تلویزیون به این کاراکتر اطلاق می شود، در مورد هویت واقعی خود هم دروغ گفته و افغانی بودن خود را پنهان نگه داشته است. رویکردی که به شکلی اوج منفی نگری به کاراکتر داماد در تلویزیون است.

به هر حال تصویری که این مجموعه های تلویزیونی از داماد می دهند در نهایت و به مرور زمان به شکل گیری شمایل اشاره شده در افکار عمومی منجر می شود. شمایلی که باعث برخی ذهنیت های نادرست و در ادامه رفتارهای نامناسب یا ناهنجاری هایی در قبال ما به ازا بیرونی و اجتماعی شخصیت داماد در جامعه خواهد شد و می تواند عاملی در جهت موضعگیری های خانواده ها در قبال دامادها یا به عبارتی شکل گیری فضای تردید به جای فضای اعتماد در خانواده ها باشد.

منکر این نیستم که برخی دامادها ممکن است دارای ویژگی های منفی باشند، اما افراط در نمایش دامادهای منفی به فرهنگ سازی از بعد منفی دامن می زند و تنها مسئله ای که می تواند این فضا را تلطیف کند ایجاد تعادل است؛ یعنی هم دامادهای مثبت را به تصویر بکشیم هم دامادهای منفی.

محسن داماد مجموعه "یک وجب خاک"

تصویری که غالب مجموعه های تلویزیونی از داماد به عنوان عامل اتصال یک خانواده به عنوان یک سلول اجتماع به سلولی دیگر و در بعدی دیگر عامل شکل‌گیری یک سلول دیگر ارائه می دهند، به هیچ عنوان متناسب با نگرش فرهنگ اسلامی و ایرانی نسبت به این شخصیت نیست.

فراموش نکنیم در افسانه های ایرانی از جمله شاهنامه رستم دختر خود را به شایسته ترین پهلوان که همان گیو است می دهد و دختر پیامبر اسلام (ص) زن فردی می شود که مایه فخر عالم بشریت است. نمایش دامادهای مثبت به گسترش اعتماد خانواده نسبت به جوانان جویای ازدواج منتج می شود. اما با این تصاویر اشاره شده، نه تنها نرخ ازدواج که سنت پیامبر اکرم (ص) است افزایش نمی یابد بلکه باید تأکید کرد که این مسئله در طولانی مدت نوعی مانع بر سر ازدواج جوانان ایجاد خواهد کرد.

نمی خواهیم تنها نیمه خالی لیوان را ببینیم. اما توجه به این نیمه برای جلوگیری از خالی شدن کامل لیوان ضروری است. پس جبهه گیری نکنیم و با رجوع به گفته معصومین از افراط و تفریط بپرهیزیم.


مستند "مولانا" فردا از شبکه دو پخش می‌شود

مستند "مولانا" فردا از شبکه دو پخش می‌شود
مستند "مولانا" با هدف معرفی شاعر بلندآوازه ایرانی و جایگاه جهانی او با گویندگی نصرالله مدقالچی فردا از شبکه دو سیما پخش می‌شود.

به گزارش خبرگزاری مهر، مستند مولانا کاری از گروه فرهنگ، ادب و هنر شبکه دو سیماست که در سه قسمت 30 دقیقه‌ای ساخته شده و به موضوعاتی چون ایرانی بودن مولانا، جایگاه جهانی او و نیز تاثیر مفاهیم مذهبی و دینی و آثارش می‌پردازد. علاوه بر آن تاثیراتی که هنر امروز از آثار مولانا گرفته را از نگاهی جدید بررسی می‌کند.

مولانا و موسیقی، مولانا و تصویرگری، مولانا و تئاتر از جمله مواردی است که در این برنامه با حضور کارشناسان مطرح حوزه ادبیات بررسی می شود. اساتیدی چون استاد کزازی، دکتر بهمن نامور مطلق، دکتر بادکوبه ای، دکتر کریم زمانی، دکتر احمد تمیم داری و دکتر شالویی در این مستند حضور دارند. "مولانا" به کارگردانی و تهیه‌کنندگی بهزاد رهبر حقیقت روز شنبه ساعت 14 تا 16 مهر از شبکه دو پخش می‌شود.

این برنامه با همکاری فرهنگستان زبان و ادب فارسی و فرهنگستان هنر ساخته شده است. همچنین آثار مختلف هنری از جمله تابلوهای نقاشی و خطاطی مربوط به مولانا به تصویر کشیده شده است. گویندگی مستند "مولانا" به عهده نصراله مدقالچی است.


شکیبایی در بیمارستان آتیه بستری است

شکیبایی در بیمارستان آتیه بستری است
خسرو شکیبایی به دلیل ابتلا به بیماری دیابت در بیمارستان آتیه تهران تحت نظر پزشکان قرار دارد.

به گزارش خبرنگار مهر، بازیگر سرشناس سینمای ایران از سه روز پیش در بیمارستان آتیه تهران بستری شده و تحت نظر پزشکان قرار دارد. به گفته یکی از پرستاران بیمارستان آتیه، وضعیت جسمانی شکیبایی هم اکنون رو به بهبودی است ولی زمان ترخیص وی هنوز مشخص نشده است.

خسرو شکیبایی در نمایی از "اتوبوس شب"

شکیبایی در یازدهمین جشن خانه سینما تندیس بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای بازی در فیلم "اتوبوس شب" از آن خود کرد. از این بازیگر سینما عید فطر فیلم "دست‌های خالی" ساخته ابوالقاسم طالبی روی پرده می رود. مجموعه تلویزیونی "آشیانه سیمرغ" به کارگردانی شهرام اسدی با بازی شکیبایی نیز به زودی پخش خواهد شد.


نگاه فرانگر به رسانه تلویزیون

نگاه فرانگر به رسانه تلویزیون
مجموعه "میوه ممنوعه" بیش از هر چیز یادآور نگاه فرانگر سازندگانش به مدیوم تلویزیون است که این وجه را از مرحله نگارش تا انتخاب بازیگر، کارگردانی، آهنگسازی و ... مورد توجه قرار داده است.

به گزارش خبرنگار مهر، از میان مجموعه های ماه رمضانی امسال سهم "میوه ممنوعه" که به کارگردانی حسن فتحی از شبکه دوم سیما پخش می شود، مضمون عشقی ممنوع است که بدل به آزمون زندگی یک مرد مومن می شود.

فیلمنامه این مجموعه کار مشترکی از علیرضا کاظمی پور و علیرضا نادری است که تقسیم وظایف بین این دو نویسنده هم از بدعت های تلویزیون است که بر کیفیت کار تأثیر خوبی گذاشته است. این مجموعه برای اولین بار نام نویسنده ای را به عنوان نویسنده گفتگوها بر پیشانی دارد که نوعی نگاه حرفه ای به نویسندگی را که سال هاست در سینمای جهان نهادینه شده، به ساختار مجموعه های ایرانی وارد می کند.

کاظمی پور یکی از نویسندگان مجموعه "گمگشته" بود که به کارگردانی رامبد جوان رمضان سال 80 از شبکه سوم پخش شد. مجموعه ای که با فیلمنامه حساب شده و جذاب مورد توجه قرار گرفت و هنوز هم از مجموعه های مناسبتی موفق محسوب می شود. نادری هم از نمایشنامه نویسان حرفه ای است که کمتر رسانه دیگری را تجربه کرده ولی همین تجربه کافی است تا او را به عنوان نویسنده ای خوش قریحه و دیالوگ نویسی متبحر به ذهن بسپاریم.

حسن فتحی کارگردان مجموعه هم پس از تجربه مجموعه های موفق "شب دهم"، "مدار صفر درجه"، "روشن تر از خاموشی" و چند تله فیلم و فیلم سینمایی، به ادعای خود تلاش کرده با این مجموعه خود را از زیر بار عنوان یک "تاریخی ساز" رها کند و مهارتش را در کار روی موضوعات روز و رئال به اثبات برساند. کارگردانی که وجوهی چون تسلط بر کارگردانی، انتخاب بازیگر و بازی گرفتن و ... در مجموعه آثارش قابل پیگیری است.

فیلمنامه مجموعه "میوه ممنوعه" با نگاهی به دو داستان کهن و تلفیقی به روز از آنها نوشته شده است. "شیخ صنعان" و "شاه لیر" دو الگوی آشنایی هستند که دستمایه کار نویسندگان قرار گرفته اند تا این مجموعه ورای داستان رئالی که برایش طراحی می شود، متکی بر پشتوانه ای محکم در ادبیات بوده و به نوعی با وامدار بودن به ادبیات نوشتاری حرکتی حساب شده تر را پیش رو داشته باشد.

داستان "شیخ صنعان" از منطق الطیر عطار درباره پیری است که پس از سال های دراز عبادت و اعتکاف در کعبه، رسیدن به مقام کشف و شهود و داشتن چهارصد مرید سالک، شبی خواب می بیند بتی را در روم سجده می کند. او برای تعبیر خواب به همراه سالکانش عازم روم می شود و در آنجا دل به دختری ترسا می بندد و به جای کعبه معتکف خانه یار می شود.

تراژدی "شاه لیر" نوشته ویلیام شکسپیر هم درباره لیرشاه پادشاه بریتانیاست که در اواخر عمر کشور را بین دخترانش تقسیم می کند و ... پس از این است که با چهره واقعی دختران بزرگش مواجه می شود و از دلشکستگی سر به کوه و بیابان می گذارد تا پایانی تلخ بر زندگی او رقم بخورد.

نویسندگان با تلفیق این دو داستان کهن و اقتباسی امروزی از آنها تلاش کرده اند کلیدهای مناسبات امروزی را جایگزین روابط حاکم بر این دو قصه کنند و در واقع خوانشی جدید از این دو متن داشته باشند. خوانشی که نقطه امتیاز آن اهمیتی است که به اسکلت اولیه و پایه های داستانی داده شده است. این گونه است که می توان امیدوار بود خط روایی داستان مسیری حساب شده را پیش رو داشته باشد.

همانطور که به خوانش مدرن داستان های کهن اشاره شد، نویسندگان نیز هوشمندانه خود را وادار به اقتباس نعل به نعل نکرده و دست خود را برای حرکتی سیال بر مسیر تعیین شده نبسته اند. قصه از جایی آغاز می شود که حاج یونس فتوحی به مثابه شاه لیر از طرف دختر نازپروده خود (غزاله) طرد می شود. ازدواجی که پدر برای دختر مناسب نمی داند دختر را وامی دارد وقتی نمی تواند از راههای معقول او را راضی کند، با توسل به قانون به خانه شوهر برود.

همانگونه که شاه لیر شکسپیر به جاه و مقام خود غره بود و هر آنچه خلاف نظرش باید حذف می شد، حاج فتوحی هم به دینداری و تقوای خود غره است و هنگامی که نمی تواند به تعبیر خود مانع شورش دختر شود، از خدای خود گله مند می شود و همه چیز و همه کس را مورد لعن و نفرین قرار می دهد.

در چنین موقعیتی است که ناشکری و به نوعی غره شدن حاج یونس بر درست بودن اعمال و رفتارش، او را وارد آزمونی می کند که برخاسته از همان خاص اندیشی است که او از خود دارد. انسان خاص مورد آزمونی خاص قرار می گیرد و حاج فتوحی هم به مثابه شیخ صنعان وارد امتحان خطیر زندگی خود می شود.

چنین تلفیقی از دو قصه کهن، انتخاب بهترین مدخل برای ورودی قصه و به نوعی تلفیق آنها با هم از ویژگی هایی است که فیلمنامه مجموعه "میوه ممنوعه" داراست. در واقع نوع نگاه نویسندگان به این دو داستان موجب شده در سیری منطقی اولین موقعیت، علت و دلیل شکل گیری دومین موقعیت شود. به این مفهوم که ترک شدن حاج فتوحی از سوی دخترش، سرخوردگی در او پدید می آورد که گرایش اولیه او به سوی هستی (دختر تنها مانده یک کارخانه دار ورشکسته) را توجیه می کند.

در عین حال طراحی قصه فرعی و شخصیت های مکمل لازم برای پر کردن عرض مسیر داستانی هم به گونه ای شکل گرفته که بیشترین ارتباط را با هسته اصلی ماجرا یعنی حاج فتوحی و موقعیت متزلزل کنونی او دارند. اگر به جزئیات زندگی جلال، سمانه و حتی پسر پشت کنکوری حاجی وارد می شویم همه برای پهن کردن هر چه بیشتر تور داستانی برگرفته از منش و شأن حاجی است. اگر درگیری های کاری خاص همسر حاجی و جاه طلبی های او برجسته می شود همه و همه در جهت ترسیم کانون خانواده ای است که از او منشأ گرفته و حالا هم متأثر از اوست.

در شکل گیری رابطه عاطفی بین حاج فتوحی و هستی یک سیر درونی و روانشناسانه دوطرفه لحاظ شده که نوعی دوگانگی هم با خود به همراه دارد و این فضای دوگانه و مشخص نبودن کنه نیت هر یک به تعلیق موجود دامن می زند. تعلیقی که برخاسته از پرداخت و زاویه دید خاص نویسندگان است. همانطور که اشاره شده گرایش اولیه حاجی به هستی نوعی جایگزینی برای دختری است که او را ترک کرده و به تدریج این وجه رنگ و بویی از حریم ممنوع را با خود به فضای قصه می آورد.

تجمع اطرافیان از روحانی مسجد تا کارآگاه پلیس و جلال بر تذکر و نصیحت کردن حاجی هم فضایی ایجاد می کند که او وارد بازی نفی و انکار شود و به تدریج خودش را هم انکار کند. در مورد هستی هم این دوگانگی و قطعیت پیدا نکردن یک حکم کلی، از پیش تعیین شده بودن سرنوشت این رابطه را منتفی می کند. هستی هم در موقعیتی بحرانی و نامتعادل برای کمک گرفتن به حاج یونس متوسل می شود هر چند به اصرار حسابدار کارخانه.

ولی پافشاری او در ادامه بازی رنگ و بویی دارد از نوعی جایگزین قرار دادن برای پدر و توجه به حاجی به عنوان یک نجات دهنده و تکیه گاه. این سیر وقتی پیچیده تر می شود که به تدریج هستی به نوعی حاکمیت را در این رابطه از آن خود می کند و به نظر می آید آگاهانه در پی تأثیرگذاری بیشتر بر حاجی است یا برای استفاده از او یا علاقمند شدن به او که این ابهام با دوگانگی که هستی در رفتار و گفتار دارد همچنان باقی است.

با چنین نگاه حساب شده و دوری جستن از رویکردهای کلیشه ای است که حتی عقده گشایی حاج فتوحی برای همسرش و واکنش زن پیامدهای خاص خود را به همراه دارد. روندی که در عام ترین شکل خود هم به رویارویی دو زن منجر می شود، ولی این رویارویی هم در "میوه ممنوعه" واجد ویژگی هایی است که مولفه های خاص کارگردانی، انتخاب لوکیشن و تفکر پشت شکل گیری این رویارویی که به نوعی حریف طلبی زنانه می ماند، آن را متفاوت می کند.

دیالوگ نویسی مجموعه "میوه ممنوعه" همانطور که اشاره شد از نقاط قوت و امتیاز کار است که بنابر شناسنامه هر کاراکتر طراحی و نوشته شده است. هر چقدر که حاج فتوحی را در نقش شاه لیر و شیخ صنعان با کلامی تمثیل گونه و شاعرانه با تکیه بر پشتوانه او می توان باور کرد، همسرش را در نقش زنی غرق در مناسبات کاری با دیالوگ های خشک و عاری از احساس که نوعی روتین بودن و بی حوصلگی را با خود به همراه دارد می توان به خاطر سپرد.

هر چند در این میان دیالوگ های جلال فرزند ناخلف حاجی که تمثیل و شعر و شعار را یکجا به همراه دارد و نسبت آن با جوانی دغل که نه سن و سالی دارد و نه تحصیلاتی چندان پذیرفتنی نیست، اما نفس ترکیبات زیبایی که نویسنده خلق کرده تا از یکدستی و یک وجهی شدن کاراکترها پرهیز کند اهمیت خود را پیدا می کند.

طراحی سکانس های تکان دهنده تقابل و رویارویی که با نوعی چرخش موقعیت همراه است از دیگر امتیازات "میوه ممنوعه" است. از تأثیرگذارترین نمونه های این مورد را باید سکانس رویارویی خانواده حاج فتوحی پس از بیرون افتادن راز پدر از پرده مثال زد. موقعیت اولیه چیست؟ دور هم جمع شدن دختران و پسران حاجی برای همدردی با مادر که حاجی به او بی حرمتی کرده است.

با چنین تعریف اولیه مخاطب از جایی وارد سکانس می شود که غزاله برای اولین بار پس از طرد شدن از خانه پدر برای دلداری مادر سر می رسد. موقعیتی که مادر با بحرانی که پیش رو دارد رفتاری ضد و نقیض دارد. ابتدا از غزاله استقبال می کند و از حاجی گله مند می شود، بعد از جلال شاکی می شود که این نان را به دامن خانواده گذاشته و حالا هم آبروی پدر را برده و همه را خبردار کرده و ... کمی بعدتر از مقصر دانستن خود از زبان غزاله، او را مقصر این ماجرا می داند که خانه را ترک کرد.

بازی "کی بود، کی بود، من نبودم" زیرساخت طراحی کنش و واکنش های این سکانس قرار می گیرد تا به تدریج بازی فراگیر شود و هر کس با مقصر کردن دیگری، دامن خود را از آلودگی اتفاق پاک نگه دارد. در چنین موقعیتی با حضور کاراکترهایی که هر یک به نوعی درگیر هستند، خلاقیت کارگردان است که این بازی را در ترکیب کردن مشغولیت های هر کاراکتر و حرکات بازیگران و دوربین به نوعی به تصویر می کشد که بی تردید از معدود تصاویر واقعی از یک درگیری خانوادگی ایرانی است که تاکنون ثبت شده است.

این بازی وقتی در زیرساخت سکانس جای خود را محکم می کند که با ورود پدر و جابجایی موقعیت قدرت که به مدد دیالوگ نویسی قوی امکانپذیر شده به نوعی تعبیر عام از اقلیت و اکثریت حاضر زیر سئوال می رود. حاج فتوحی حاضر است با مقصر کردن تک تک اعضا خانواده به زعم خود آخرین شرکت کننده این بازی باشد و کسی روی دست او برگ نزند. موقعیتی منحصر بفرد که به مدد دریافت خلاقانه کارگردان از فیلمنامه ای حساب شده حاصل شده است.

"میوه ممنوعه" از مجموعه های مناسبتی است که شاید تنها مشابه آن را "صاحبدلان" نام برد که به کارگردانی محمدحسین لطیفی ماه رمضان سال گذشته از شبکه اول پخش شد. مجموعه هایی که یادآور مخاطب و دیگر سازندگان می شوند که می توان به سفارش هم به مثابه کاری دلی نگاه کرد و برای سلیقه مخاطب و آنچه به عنوان ماحصل کار سازندگان باقی می ماند دل سوزاند. "میوه ممنوعه" نگاهی فرانگر به مدیوم تلویزیون دارد که این وجه را از نوع نگاه سازندگانش از مرحله نگارش تا انتخاب بازیگر، کارگردانی، آهنگسازی و ... گرفته است. نوعی احترام آمیخته به شوق از انجام کاری درخور ...


مخاطب زیاد مجموعه‌های مناسبتی نگران‌کننده است

مخاطب زیاد مجموعه‌های مناسبتی نگران‌کننده است
هانیه توسلی حضور حسن فتحی را به عنوان کارگردان مجموعه تلویزیونی "میوه ممنوعه" از دلایل پذیرفتن پیشنهاد بازی در این مجموعه دانست.

این بازیگر درباره پذیرش نقش هستی در مجموعه "میوه ممنوعه" به خبرنگار مهر گفت: "ابتدا که این نقش را پذیرفتم کمی نگران بودم، چرا که مجموعه مناسبتی بود، اما حضور حسن فتحی به عنوان کارگردان باعث شد نگرانی ام برطرف شود. از سوی دیگر فتحی را نمی‌توان با دیگر کارگردانان تلویزیون مقایسه کرد. به نظرم او یک سر و گردن از دیگر کارگردانان تلویزیون بالاتر است و کارهای خوب او این مسئله را به وضوح نشان می‌دهد."

توسلی در ادامه خاطرنشان ساخت: "من مجموعه‌های "مدار صفر درجه" و "شب دهم" را خیلی دوست دارم. به هر حال در پذیرش هر نقش کارگردان خیلی مهم است. وقتی هم سیناپس قصه را خواندم، احساس کردم نقش هستی جای کار دارد و در روند فیلمنامه هم این نقش شکل گرفت. الان احساس می‌کنم نقش هستی نقص‌هایی دارد و شاید می‌توانست بهتر از این باشد، ولی با در نظر گرفتن همه چیز کاراکتر هستی جذابیت دارد."

بازیگر نقش هستی درباره اینکه آیا نقص‌های این شخصیت مربوط به زمان کم تولید می‌شود، توضیح داد: "قطعاً اگر برای فیلمنامه وقت بیشتری گذاشته شود، خیلی از نقص‌ها برطرف می‌شود. اگر به جای دو ماه برای نگارش، نویسندگان مجموعه شش ماه وقت داشتند، مسلماً کار بهتر می‌شد. نقص کاراکتر هستی مربوط به ریزه‌کاری‌ها و جزئیات است و نه کلیت مجموعه."

وی ادامه داد: "قصه مجموعه "میوه ممنوعه" را خیلی دوست دارم، چرا که اتفاقات جالبی در آن می‌افتد، اما یکسری ریزه‌کاری‌ها وجود دارد که اگر قشار کار نبود، می‌توانست در همه چیز از جمله بازی، کارگردانی، تصویربرداری، طراحی صحنه و ... تاثیر بگذارد، ولی ویژگی بارز و مهم این مجموعه این است که حسن فتحی از هیچ چیز در کار نمی‌گذرد و آنچه می‌خواهد با وسواس می‌گیرد، حتی اگر وقت کم باشد کار خود را به نحو مطلوبی انجام می‌دهد و این مسئله خیلی مهم است."

توسلی درباره دلایل تردید خود پیش از پذیرش نقش هستی گفت: "من به کارگردان اعتماد داشتم و سیناپس را هم خوانده بودم و دوست داشتم. با توجه به اینکه کار مناسبتی بود و من قبلاً هم یکبار تجربه آن را داشتم، این مسئله به ذات من برمی‌گردد و آن هم مربوط به تناقض درونی‌ام می‌شود که برای بازیگری دارم. در واقع  یک ذره از مخاطب زیاد می‌ترسم در مجموعه "وفا" هم این اتفاق افتاده بود."

وی درباره تاثیر بازتاب‌های پس از پخش بر بازی‌اش با توجه به همزمانی تولید و پخش گفت: "ضبط و پخش همزمان بر بازی‌ام تاثیر می‌گذارد. مثلاً متوجه نکته‌ای در بازی‌ام شدم و احساس کردم اگر این کار را نکنم، بهتر است. سعی می‌کنم مجموعه را ببینم، حتی سر صحنه هم که هستیم، می‌بینم. اگر هم سر ضبط باشم، تکرار مجموعه را در خانه تماشا می‌کنم."

بازیگر نقش هستی در ادامه افزود: "البته وقتی پخش مجموعه "میوه ممنوعه" شروع شد، خیلی از بخش‌های نقش هستی گرفته شده بود، اما چند تا از صحنه‌های مهم باقی مانده بود که حالا سعی می‌کنم ریزه‌کاری‌هایی که متوجه شدم را پیاده کنم. اتفاقاً شیوه جالبی است و همزمانی پخش و تولید بر بازی تاثیر می‌گذارد."

توسلی درباره تاثیر بازی بازیگر نقش مقابل به ویژه شخصیت حاج یونس بر بازی خود گفت: "بازیگر نقش مقابل خیلی مهم است. به نظرم همه بازیگران این مجموعه خیلی خوب بازی کرده اند. به ویژه علی نصیریان که خیلی فوق‌العاده نقش را بازی کرده و حتی من از بازی او حیرت می‌کنم. در این کار به گونه‌ای دیگر بازی کرده است. شانسی که ما در این مجموعه آوردیم این بود که کار را دو دوربین گرفتیم و این در تداوم حس خیلی کمک می‌کرد."

این بازیگر در پایان گفت: "مجموعه "میوه ممنوعه" را خیلی دوست دارم. شاید آن نقصی هم که درباره نقش هستی به آن اشاره کردم به خاطر این است که همزمان پخش می‌شود. جزئیاتی را می‌بینم که بهتر بود اتفاق می‌افتد. قطعاً هیچ کاری کامل نیست و این را به خاطر این می‌گویم که کمالگرا هستم. در مجموع عوامل این مجموعه از کارگردان گرفته تا بازیگران و ...خیلی خوب هستند و من خستگی احساس نمی‌کنم."


موسیقی در صدا و سیما انحصاری است

موسیقی در صدا و سیما انحصاری است
صدا و سیما در زمینه تولید آثار موسیقی بسیار انحصاری و سلیقه ای عمل می کند.

حسین دهلوی آهنگساز با بیان این مطلب در خصوص کیفیت آثار تولید شده در صداو سیما به خبرنگار مهر گفت : اغلب کسانی که به عنوان مدیر و متولی امور موسیقی صدا و سیما مشغول به کارهستند ، توانایی برای پرداخت به معضلات و تامین خواست مخاطب موسیقی را ندارند و بیشتر با اتکا به ذوق و خوش آمد خود خط مشی ها را تعیین می کنند چرا که مسئولان این سازمان به هیچ عنوان نگاه تخصصی به این هنر ندارند .

وی در ادامه خاطرنشان کرد : یکی از معضلات افت کیفی آثارتولید شده در مرکز موسیقی صدا و سیما عدم توجه به تخصص در تولید آلبوم هایی است که به مناسبتهای مختلف ار طریق این مرکز منتشر می شود و هیچ مسئولی هم به این امر مهم بها نمی دهد، در حالی که می توان با تشکیل یک شورای فنی که همه اعضا از اهالی فن باشند می توان به طور تخصصی این مسائل را مورد بررسی قرار داد.

این آهنگساز در خصوص سطح سلیقه مخاطب گفت : آنچه مسلم است غیر تخصصی عمل کردن درحوزه موسیقی سطح سلیقه و ذوق هنری مردم را پایین می آورد و مخاطب رفته رفته به این شیوه شنیدن و دیدن موسیقی عادت می کند و می پذیرد که موسیقی همین است که از تلویزیون و یا در رادیو می شنود و این درحالی است که وجود این مسئله در دراز مدت به نفع هیچ مقام مسئولی نیست .


علی نصیریان بعد از عید فطر با "شیخ بهایی" می‌آید

علی نصیریان بعد از عید فطر با "شیخ بهایی" می‌آید
حبیب‌الله کاسه‌ساز از پخش مجموعه تلویزیونی "آشیانه سیمرغ" به کارگردانی شهرام اسدی و نقش‌آفرینی علی نصیریان، خسرو شکیبایی و فاطمه گودرزی بعد از عید سعید فطر خبر داد.

کاسه‌ساز در گفتگو با خبرنگار مهر درباره زمان پخش این مجموعه تلویزیونی گفت: "در حال حاضر آخرین مراحل فنی مجموعه "آشیانه سیمرغ" در حال انجام است و تا عید فطر  به طور کامل برای پخش تحویل سیما فیلم خواهد شد. طبق رایزنی های انجام شده قرار است پخش مجموعه از آبان ماه شروع شود، اما هنوز مشخص نیست از کدام شبکه روی آنتن برود. در این زمینه مسئولان سیما فیلم تصمیم می گیرند."



فاطمه گودرزی در صحنه‌ای از "آشیانه سیمرغ" 

"آشیانه سیمرغ" روایتگر زندگی شیخ بهایی در سه مقطع کودکی، نوجوانی و کهنسالی است. بخش اول که مربوط به دوران کودکی و نوجوانی شیخ می شود بر اساس فیلمنامه ای از محسن دامادی تولید شده و در 16 قسمت آماده پخش شده است. حجت قاسم زاده فیلمنامه بخش دوم را نوشته که دوران کهنسالی شیخ را در بر می گیرد و شامل 14 قسمت 45 دقیقه ای است.

کاسه ساز در رابطه با نحوه پخش این دو بخش گفت: "طبق قرار هر دو بخش پشت سرهم و بدون فاصله پخش می شوند. با پایان یافتن بخش اول شاهد شروع بخش دوم سریال یعنی دوران کهنسالی شیخ خواهیم بود."

دانیال حکیمی، سپنتا سمندریان، لادن مستوفی، کورش تهامی، رویا تیموریان از دیگر بازیگران اصلی مجموعه تلویزیونی " آشیانه سیمرغ" هستند. نقش دوران کهنسالی شیخ بهایی را نصیریان بازی می کند و شکیبایی و گودرزی نقش پدر و مادر شیخ را دارند.  

مجید  انتظامی ساخت موسیقی متن این مجموعه را بر عهده داشته و مدیریت دوبلاژ فاز دوم که به شکل استودیویی صدابرداری شده توسط بهرام زند به انجام رسیده است . فاز اول این مجموعه به طریق هم زمان صدا برداری شده است.